امنیتیسازی ایران بدتر از روند پرخسارت برجام؟!
تاریخ انتشار: ۱۹ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۵۶۹۹۶۲
این روزنامه به قلم یک دیپلمات سابق نوشت: «مهمتریـن کارکــرد برجام را اگر خارج کردن ایران از چرخه امنیتیسازی و رهایی از پیامدهای خطرناک آن بدانیم، اکنون باید نگران امنیتیسازی مجدد کشور باشیم. امنیتیسازی روندی است که در آن کشـوری، پدیدهای یا موضوعی از حالت طبیعی و عادی خود خـارج و بهعنوان یک تهدید امنیتی معرفی میشـود و در پرتو آن تلاش میشود تا اتخاذ تدابیر فوقالعاده با هدف مهار تهدید مشروع جلوه داده شـود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
نویسنده تحلیل روزنامه شرق توضیح نمیدهد که اگر برجام قرار بود به ادعای وی، ایران را از سد امنیتی بودن خارج کند، چرا در دولت غربگرا به نحوی تنظیم شد که آمریکا چه در دولت اوباما و چه در دولت ترامپ توانست آن را زیر پا بگذارد؟ این مجال را کسی جز خود دولت روحانی فراهم کرده بود؟
ثانیا برجام تا کجا تاب زیر پا گذاشتن تعهدات آمریکا را داشت که غربگراها حتی پس از خروج آمریکا و توقف مطلق تعهدات هم گفتند در برجام میمانند؟ برجام بدون لغو تحریمها بلکه دو برابر شدن تحریمها در دولت اوباما و ترامپ دقیقا یعنی چه؟ و چه آوردهای میتوانست برای ما داشته باشد؟
ثالثا تهدیدات امنیتی غرب با برجام کاسته نشد. تشدید جنگ نیابتی با داعش، متهم کردن ایران به تروریسم و تهدید امنیتی و اجرای تحریمهای جدید با همین برچسب، افزایش فشارها برای مجبور کردن ایران به برجام دو و سه با موضوع خلع قدرت نظامی و واگذاری نفوذ منطقهای، انجام اقدامات خرابکارانه و.. از جمله آوردههای ریلگذاری برجام است که در ادامه با توجه به انفعال دولت غربگرا، به ضربات امنیتی نظیر آشوب آبان 98 و ترور شهید سلیمانی ختم شد.
رابعا نویسنده توضیح نمیدهد که با توجه به عبرت زیر پا گذاشتن برجام توسط دولت آمریکا، چه چیزی در مذاکرات چند ماه دولت روحانی برطرف شده بود که بتوان مجددا توافق کرد؟ لغو موثر و پایدار 1700 تحریم(دو برابر شده در روند برجام) را پذیرفته بودند، که نپذیرفته بودند. حاضر بودند تضمین معتبر بدهند و عهدشکنی را تکرار نکنند، که حاضر نبودند؟ راستیآزمایی انجام تعهدات در ظرف زمانی قابل آزمایش را میپذیرفتند، که نمیپذیرفتند. با این وجود چرا ایران باید عبرتهای کلاهبرداری آمریکا را نادیده میگرفت و اجازه میداد آمریکا مجددا به مکانیسم ماشه دسترسی پیدا کند، اما تحریمها هم جای خود باشد؟
نهایتا باید گفت ماجرای جنگ اوکراین، عملا از فشارهای متمرکز آمریکا و غرب علیه ایران کاست و تمرکز غرب برای تهدید علیه ایران را به هم ریخت. و این در حالی است که دولت بایدن قبل از آن، دنبال تشدید و هوشمندسازی فشار حداکثری بود. ضمنا برخلاف ادعای نویسنده متحدان غربی آمریکا از روز اول نقض برجام، تا خروج آمریکا و پس از آن، همواره در کنار عهدشکنیهای آمریکا بودند و هرگز میان آنها شکافی پدید نیامد.
کیهان
منبع: فردا
کلیدواژه: دولت روحانی خسارت برجام جنگ اوکراین امنیتی سازی ایران علیه ایران تحریم ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.fardanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فردا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۵۶۹۹۶۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سرطان اسرائیل در روزهای پایانی
پانزدهم سپتامبر ۲۰۲۰ (۲۵ شهریور ۱۳۹۹) هنگامی که سران دو دولت عربی امارات و بحرین در قالب معاهده ابراهیم به میزبانی دونالد ترامپ رئیسجمهور وقت امریکا، توافق عادیسازی با رژیم صهیونیستی را امضا کردند، شاید کمتر ناظر و تحلیلگری فکر میکرد که این توافقنامه سیاسی - امنیتی که آن روزها رویکرد اقتصادیاش بیشتر تبلیغ میشد و حتی به نفع صلح و امنیت منطقه تفسیر میشد، به سرنوشتی دچار شود که اکنون نه فقط هیچ اثری از آن نیست که اکنون دانشجویان دانشگاههای امریکا، اروپا و کانادا مدافع آرمان فلسطین شدهاند و اعتراضات گسترده آنها به چالشی امنیتی برای سران دولتهای غربی رژیم صهیونیستی تبدیل شده است.
به گزارش ایسنا، رحیم زیادعلی در سرمقاله روزنامه جوان با این مقدمه نوشت: هدف خطرناکترین توافق عادیسازی روابط، ادغام رژیم صهیونیستی در جوامع عربی و اسلامی و نادیده گرفتن مسئله فلسطین در ازای برخی منافع اقتصادی بود، که این طرح امنیتی و سیاسی قرار بود از طریق گشایش سفارتخانههای رژیم صهیونیستی در پایتختهای عربی اجرایی شود که حتی زمزمههایی برای عادیسازی روابط عربستان سعودی هم شنیده شد.
عملیات غرورانگیز مجاهدان فلسطینی در قالب طوفان الاقصی در ۱۵ مهر سال ۱۴۰۲ (۷ اکتبر ۲۰۲۳)، اما همه این رشتهها را پنبه کرد و چنان ضربهای به رژیم صهیونیستی زد که هیمنه آن در ابعاد دفاعی، امنیتی، نظامی و اجتماعی یکجا فروپاشید.
رژیم صهیونیستی پس از آن برای جبران حیثیت از بین رفته خود با حمایت و پشتیبانی امریکا و دیگر شرکای غربیاش، حملات موشکی، توپخانهای و زمینی گستردهای را علیه ساکنان بیدفاع غزه در گستره ۳۶۰ کیلومتر مربع تدارک دید که حاصل آن شهادت ۳۴ هزار نفر از زنان و کودکان این جغرافیای کوچک است، بیآنکه در حوزه نظامی دستاوردی برای سران رژیم صهیونیستی درپی داشته باشد. همین جنایات و نسل کشی هاست که اکنون و پس از قریب به هشت ماه از عملیات طوفان الاقصی، فلسطین نه تنها مسئله دنیای اسلام که فراتر از آن به مسئله اول جهان تبدیل شده است.
گسترش دامنه اعتراضات دانشجویی در امریکا و اروپا علیه رژیم صهیونیستی که این روزها با شدیدترین روشهای پلیسی، به خشونت کشیده شده است، فقط نمونهای از این خیزش جهانی است که روز به روز در حال افزایش است. مهاجرت معکوس یهودیان از سرزمینهای اشغالی، اختلافات درونی سران ارتش صهیونیستی و شکنندگی و بیثباتی سیاسی هم از چالشهای امنیتی است که هراز گاهی اخبار آن به رغم سانسور شدید، سر از رسانهها در میآرود. رژیم «غیرقابل ترمیم» صهیونیستی، اما با وجود این همه چالش امنیتی، دفاعی و سیاسی ۱۳ فروردین ماه گذشته دست به حماقت بزرگتری زد و ساختمان کنسولی سفارت جمهوری اسلامی ایران در دمشق سوریه را هدف حمله موشکی قرار داد که طی آن هفت تن از مستشاران جمهوری اسلامی ایران را به شهادت رساند.
سران رژیم شاید با این تصور که جمهوری اسلامی ایران از رویارویی مستقیم ابا خواهد داشت و در صورت اقدام متقابل ایران، امریکا و دولتهای غربی را در کنار خود خواهند داشت، دست به قمار بزرگی زدند که نتیجه آن از هر دو سو باخت مطلق بود. پس از حمله تروریستی به بخش کنسولی جمهوری اسلامی ایران در دمشق، صبر استراتژیک جمهوری اسلامی ایران به سر آمد و رهبر معظم انقلاب اسلامی، رسماً و علناً از پاسخ پشیمان کننده و سیلی به سران رژیم صهیونیستی سخن به میان آوردند. وعدهای که چندان طول نکشید و بامداد ۲۶ فروردین نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در یک عملیات ترکیبی که «وعده صادق» نامگذاری شد، با استفاده از انواع پهپادها و موشکهای بالستیک و کروز، مواضع دفاعی و امنیتی رژیم صهیونیستی را درهم کوبید. آنهم در شرایطی که به اذعان بسیاری بیش از ۲۰ کشور از جمله شرکای غربی و متحدان منطقهای در مقابله پدافندی با حمله تلافی جویانه جمهوری اسلامی ایران بسیج شدند و در عمل نتوانستند مانع از عبور موشکها و پهپادهای تهاجمی ایران از آسمان رژیم اشغالی و گنبد آهنین پوشالین شوند.
اکنون که تحولات سه سال گذشته را مرور میکنیم، نه تنها از طرح عادیسازی روابط خبری نیست، که سران رژیم صهیونیستی در حصارهای امنیتی خود هم احساس نا امنی میکنند. آنها نه تنها با حملات جنایتکارانه نتوانستند غزه را فتح کنند و اسرای نظامی خود را آزاد کنند، بلکه برای رهایی از این باتلاق خود ساخته، حاضر شدهاند به مطالبات مجاهدان فلسطینی تن بدهند و برای به تأخیر انداختن مرگ تدریجی خود زمان بخرند. اما این تحرکات نتیجهای در اصل ماجرا ایجاد نخواهد کرد. رژیم صهیونیستی اکنون نزد افکار عمومی جهان مرده است و دانشگاههای امریکا و اروپا به جنازه او لگد میزنند. روند تحولات هیچ چشم انداز روشنی را برای رژیم صهیونیستی ترسیم نمیکند، سرطان بدخیم اسرائیل روزهای پایانی خود را سپری میکند.
انتهای پیام